Friday, December 29

زنبور عسل

افسار در دست
تاختن بر کرانِ دشت
چه لذتی دارد
طاق باز رو به آسمان
دويدن
در جشن زيبايان
مستِ مست، رقصيدن
خنديدن
و مُردن.

Tuesday, December 26

يلدا بازی!

این طوری که از تفاسیر بر میآد من هم به نحوی به بازی دعوت شدم، پس:

‌ ۱) توی دبيرستان يه بار کارم به شهريور کشيد.
‌ ۲) توی شهريور يه بار کارم به دبیرستان کشيد.
۳) بچه‌های هم اتاقیم توی خوابگاه رو با وجود خيلی مسائل، خيلی خیلی دوست دارم.
‌ ۴) سانسور شد!!!
'۴) از تنبل بودنم راضی‌ام!
‌ ۵) يه بار که الان خيلی يادمه از خودم جلوی بابام خیلی خجالت کشيدم...

چون اصولن از دعوت کردن خيلی خوشم نميآد هرکسی خودش دوست داره توی بازی شرکت کنه.

Tuesday, December 19

یلدا...

يادمه يه بار يکی از معلم‌هامون گفت شب يلدا:

قديما که اکثر ايرانی‌ها زرتشتی بودن، اعتقاد داشتن که علت بلند بودن اين شب (بلندترین شب) اینه که اهريمن (تاریکی) بر اهورا (روشنایی) توی این جنگ ابدی غلبه می‌کنه، پس ما بايد بيدار باشيم تا نور چراغ خونه‌هامون به کمک اهورا بره...

حالا دوستان زرتشتی بيشتر در جريان درست يا غلط بودنش هستن.

پ.ن.۱: اين بود قصه‌ی ما از شب يلدا!
پ.ن.۲: دور هم جمع بودنش خيلی خوبه، خوش بگذره...

Tuesday, December 12

کلاغ پر

گنجيشک بیچاره
یا شیشه رو ندیده
يا از زندگی خسته شده بوده

Thursday, December 7

دیوار

پیشانی بر روی دست راست
چشمها بسته
قلبی خسته
شبی از پس شب می‌گذرد
نه از تو کاری بر می‌آید
نه از کرم شب‌تاب

Wednesday, December 6

زاغارت

ای بابا
چرا هی فک می‌کنی خودت بچه بازی در میاری
خوب منم یه هر از گاهی خر می‌شم
د ِ هه ه ه ه ...
یه وقت به خودت نگیری ها!

Friday, December 1

برف نو

برف نو

برف نو

برف نو، برف نو
سلام سلام

چقدر خوشحالم
که به برف تهران رسیدم
امسال هم لباس سفید عروسیش رو تن کرد

پ.ن: کی پایه برف بازیه؟