Wednesday, December 31

محرم

باز ایام سرسام شروع شد!

پ.ن: حداقل کاش بقیه هم آدم فرض می‌شدن!

Friday, December 26

کودکی فرتوت

یادمه اولین باری که متولد شدم 2 سال دیگه بوده!
اولین باری که عزیزی رو از دست دادم مرده بودم...
از بدنیا اومدن خیلی دل ِ خوشی ندارم
ولی دوست دارم بدنیا بیام!
امروز سرشار از میل به ریختنم،
میل به از هم پاشیدن...

Friday, December 19

همسفر

در حساس‌ترین نقطه زیر پایم را خالی کردی،
چگونه بدانم که جایی دیگر،
در گامی دیگر،
چنین نمی‌کنی؟!
آری با تو هستم!
بگو تا بدانم...
ایستادن بر زمین ممکن است،
اما در آب فرو می‌روی همسفر.
من بر آب لانه نمی‌سازم
این را نیک بدان!
نیک بدان که جز این نمی‌شود...

اما باز چشم به این آبراه دارم تا به خشکی رسد، که لانه‌ام را بر آن خشکی بسازم...

Saturday, December 6

می می‌نوشم

می می‌نوشم تا شاید راهی برای نیاندیشیدن پیدا کنم
می می‌نوشم تا شاید...

پ.ن: هر دوستی زمانی غریب بوده، شاید ما هم زمانی آشنا شویم.

Monday, December 1

دلدار

دلدار به من گفت چرا غمگینی
‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ در فکر کدام دلبر سیــمیـنـی

برجستم و آیینه به دستش دادم
‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ گفتم در آیینه که را می بینی