Saturday, July 25
Monday, July 20
Wednesday, July 1
خیام - شاملو
صدا: احمد شاملو
من بی می ناب زیستن نتوانم
بی باده کشید بار تن نتوانم
من بنده آن دمم که ساقی گوید
یک جام دگر بگیر و من نتوانم
اجرا: محمد رضا شجریان
می نوش که عمر جاودانی اين است
خود حاصلت از دور جوانی اين است
هنگام گل و باده ست و ياران سرمست
خوش باش دمی که زندگانی اينست
بنگر ز جهان چه طرف بربستم هيچ
وز حاصل عمر چيست در دستم هيچ
شمع طربم ولي چو بنشستم هيچ
من جام جمم ولي چو بشكستم هيچ
افسوس که بیفایده فرسوده شدیم
وز داس سپهر سرنگون سوده شدیم
دردا و ندامتا که تا چشم زدیم
نابوده به کام خویش نابوده شدیم
در کارگه کوزهگری بودم دوش
دیدم دو هزار کوزه گویای خموش
هر یک به زبان حال با من میگفت
کو کوزهگر و کوزهخر و کوزهفروش
از جملهی رفتگان این راه دراز
باز آمدهای کو که به ما گوید راز
هان بر سر این دو راهه از روی نیاز
چیزی نگذاری که نمیآیی باز
گویند که دوزخی بود عاشق و مست
قولیست خلاف دل در آن نتوان بست
گر عاشق و مست دوزخی خواهد بود
فردا باشد بهشت همچون کف دست
قومی متفکرند اندر ره دین
قومی به گمان فتاده در راه یقین
میترسم از آن که بانگ آید روزی
که ای بیخبران راه نه آن است و نه این
گردون نگری ز قد فرسودهی ماست
جیحون اثری ز اشک پالودهی ماست
دوزخ شرری ز رنج بیهودهی ماست
فردوس دمی ز وقت آسودهی ماست
تا دست به اتفاق بر هم نزنیم
پایی ز نشاط بر سر غم نزنیم
خیزیم و دمی زنیم پیش از دم صبح
کاین صبح بسی دمد و ما دم نزنیم
دوران جهان بی می و ساقی هیچ است
بی زمزمهی ساز عراقی هیچ است
هر چند در احوال جهان مینگرم
حاصل همه عشرت است و باقی هیچ است