امروز اولین روز از زندگی باقیمانده است
در خوابگاه
شب به دام افتد و
گل بر سر آهو نشاند
دلِ بیزار مرا هر دم
بر دل بیچارهی تو نشاند
بویِ سوارانِ نمِ باران میآید
سینه سپر دار که زخمت نکنند!
دل بیچارهی من به هوایت
نتواند که خودش را به سلامت نگهد!
با آنکه مطمئن نیستم
اما میخواهم هر روز صبح که از خواب بیدار میشوم
خورشید طلوع کند،
همه چیز خوب باشد،
و آدمهای بد در آخر فیلم گیر بیافتند.
افلاطون خوبی را در عقل میدانست،
موسی در عدل،
مسیح در محبت.
تو چی رو خوبی میدونی؟!
ما امروز خود را آشکار میکنیم...