باز ایام سرسام شروع شد!
پ.ن: حداقل کاش بقیه هم آدم فرض میشدن!
یادمه اولین باری که متولد شدم 2 سال دیگه بوده!
اولین باری که عزیزی رو از دست دادم مرده بودم...
از بدنیا اومدن خیلی دل ِ خوشی ندارم
ولی دوست دارم بدنیا بیام!
امروز سرشار از میل به ریختنم،
میل به از هم پاشیدن...
در حساسترین نقطه زیر پایم را خالی کردی،
چگونه بدانم که جایی دیگر،
در گامی دیگر،
چنین نمیکنی؟!
آری با تو هستم!
بگو تا بدانم...
ایستادن بر زمین ممکن است،
اما در آب فرو میروی همسفر.
من بر آب لانه نمیسازم
این را نیک بدان!
نیک بدان که جز این نمیشود...
اما باز چشم به این آبراه دارم تا به خشکی رسد، که لانهام را بر آن خشکی بسازم...
می مینوشم تا شاید راهی برای نیاندیشیدن پیدا کنم
می مینوشم تا شاید...
پ.ن: هر دوستی زمانی غریب بوده، شاید ما هم زمانی آشنا شویم.
ای وای بر اسیری که از یاد رفته باشد
در دام گرفتار و صیاد رفته باشد...
فریـاد ز بــی مهریت ای گل که درین باغ
چـون غـنـچه پائـیــــز شکـفـتـن نتـوانـم.
ای چشم ِ سخن گوی، تو بشنو ز نگاهم
دارم سـخنی بــا تو و گـفـــتـن نــتــوانـم
چه کوتاه و آرام آمد امروز
و،
برده هوشم
رُبوده به یکباره قرارم
ز جان بینوایم
چه گویی؟! میبرد باز دلم، دینم، همه بودم
که گویی هیچگاه در این عالم نبودم
سکوتش را هر روز بوسیدن،
در تماشای لطافتهای زیبایش آرمیدن
خُفتن
اینچنین بودن، مَست ماندن
زیباست
آری زیباست
سوز و گُداز ِ
دیدار صبحگاهم!
آمدهام انصافت ببیم
صبرم به لب آمد این دم که دگر هیچ ندانم
دمم در سینه مانده
نه از آن سو رهی دارد، نه سر بر آمدن دارد
پ.ن: چنگالت را از گلویم بیرون بیاور!
خوبیش اینه که وقتی هم واسه خوندن فوق نمیزارم!
ولی باز هم وقت کاری رو انگار ندارم! یا شاید
حال کاری رو نداشته باشم...
وقتی همه میگن چرا من نگم!!!
خب روز خوبیه، یعنی بهونهایه که روز خوبی باشه...
ولنتاین همهی اونایی که با این بهونه شادتر میشن مبارک
خارجیش هم میشه: "Happy Valentine"
به دنبال آرزوهای کودکی میگردیم،
دیگه الان با ایرانسل کی میره تو غار!
استفادهی تبلیغاتی نشه ها!!!
هدف زنده کردن خاطرات بازیهای سابق بود.