Thursday, February 26

تغییر می‌کنه

خیلی چیزا داره تغییر می‌کنه
انگار که باید تغییر کنه
بعضی چیزا اشک آدم رو در میاره تا بگذره و به یه جایی برسه!

Tuesday, February 24

سر عشق

هزار جهد بکردم که سر عشق بپوشم
‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ نبود بر سر آتش میسرم که نجوشم
به هوش بودم از اول که دل به کس نسپارم
‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ شمایل تو بدیدم نه صبر ماند و نه هوشم

Friday, February 20

شراب تلخ

شراب تلخ می خواهم ... که مرد افکن بود زورش
که این دانشگاه بی تو ... نمی ارزد به کنکـــورش

پ.ن: رو جزوه یکی دیدم، احتمالا خندم گرفت!

Tuesday, February 17

خیلی سخته

خیلی سخته که بدونی داری چه گهی می‌خوری ولی بازم تا ته‌ش رو بخوری!

پ.ن: دلخوشی که نمونده...

Saturday, February 14

177

جالبه که آدما رو هر کاری کنی خودخواه‌تر می‌شن!
پس هیچ کاری نمی‌کنیم.
امروز هم شاید یه روزی باشه
البته شروطی هم داره...

Thursday, February 12

شب بود و سوز و باد!

گاهی وقتا که آدم زیادی فکر می‌کنه، به نتایج مزخرفی می‌رسه
گاهی وقتا اصلا به نتیجه‌ای نمی‌رسی
یا شاید حتی نخوای به نتیجه‌ای برسی، فقط خوره افتاده به جونت...
شب بود و سوز و باد!
قبل از اینکه خوره‌ات دیوونه‌ات کنه باید فرار کنی، یه غلطی بکنی
باید دنبال کلید گه خوردم بگردی
شب بود و سوز و باد!
باید از کسی انتظار فهمیدن داشته باشی که توانایی فهمیدن رو داشته باشه
اگه درست حسابی چشمات رو باز نکنی
تا به خودت بیای می‌بینی سر تا پات رنگ جذاب قهوه‌ای به خودش گرفته.
شب بود و سوز و باد!

پ.ن: آستین بالا زدم تا سر تا پام رو خوب بشورم!

Monday, February 9

باران آمد

دیدم حیفه چیزی نگم!
یه آشنای قدیمی می‌خواد بیاد...

Friday, February 6

آلونکم

گاه بی‌گاه در آلونکم می‌نشینم
و هم صحبت تنهایی خود می‌شوم
حرف‌ها می‌زنم، حرف‌ها می‌شنوم
حرف‌ها که تمام شد، آنگونه که شایسته‌تر مینماید نگاه می‌کنم
راهی دیگر ندارم...

Sunday, February 1

Atonement

می‌دانی؟
شاید هیچ‌گاه خودت را نبخشی...
شاید راه‌ها آنگونه که نمی‌اندیشیم، پیش رود
شاید هم به بن‌بست برسیم
و یا شاید حتی دیگر فرصتی نباشد...