یاد آر
دو پنجره را كه به آسمان باز می شد
به آسمانی آتشین
و تو
به آتشِ افق خیره وار می نگریستی
یاد آر
یاد آر
آن كوچه باغی را كه تو
پشت ازدحامِ درنگ، بی درنگ
با قلب خود به جلو می تاختی
یاد آر
یاد آر
آن ساحل و ماسه هایش را
زانوان خسته ات را
جای پای صحبتت را
یاد آر
حالا نگاه كن
نه پنجره ای، نه آسمانی، نه كوچه باغی، نه ساحلی
نگاه كن، چه مانده
جز جای پایِ صحبتت بر شن های ساحل های مغروقِ در زمان
جای پای گفته ای ناگفته
یاد قشنگیه
ReplyDeletekheyli zibast are
ReplyDeletevali chi shod? ha?
man ke ....................
yade ey 7salegie forugh oftadam khoondish kheily ghashange
ReplyDeleterasti ezdeham ba h jimi hast na ba h 2chesh
toonesti dorostesh kon
sayadam ba manzoori inkaro kardi?
به یاد آر و به خاطر بسپار ...
ReplyDelete