Friday, May 22

نتایج

تجسم اشک از مروارید چشمان صدفی، بیچاره‌ام می‌کند
بیچاره شدم!

Thursday, May 21

تزویر

تا کی از تزویر ‌ باشم خودنمای ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ تا کی از پندار باشم خودپرست
پرده‌ی ‌ ‌ ‌ پندار ‌‌ ‌ می‌باید ‌ ‌‌ درید ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ توبه‌ی ‌ تزویر می‌باید ‌ ‌ شکست
وقت آن آمد ‌ که دستی بر زنم ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ چند خواهم بودن آخر پای‌بست

پ.ن: بخشی از غزل عطار نیشابوری
شهرام ناظری با نوازندگی جلال ذوالفنون، رضا قاسمی، محمد حسن مهدیان، کاوه دلیر آزاد و هوشنگ امیر اردلان (سه تار) و بیژن کامکار (دف) با سرپرستی جلال ذولفنون بخشی از این غزل را در آلبوم گل صد برگ به زیبایی اجرا کرده است.

Monday, May 18

دوست داشتنی

می می‌خوریم و شادیم
دوست داشتنی‌ها را دوست داریم
دوست نداشتنی‌ها را بد ندانیم
پس می خور و با ما شاد باش

Friday, May 15

تنگه

واشی رو با همه جور مخلفات سپری کردیم.
تنگه‌ای که واشی‌اش نام نهادند
حس کردم هنوز می‌تونم خوش باشم و خوش بگذرونم...

Thursday, May 7

روایتی دور

قلبی دیدم بهاری، بارانی
می‌بارد، می‌رویاند، می‌رود تا چندی بعد
گرم که بنگری، شوق دارد در تپش
تپشی نرم، تند، با صدایی زندگی بخش
آی بی دلان
دل سرای غم نیست، شوقی دارد، شور هم
زندان نیست، زندانیست
بستر است، بستری جوشان
ظرافتش را می‌بوسند، می‌آرایند...
این دل روایتی‌ست
روایتی دور اما نزدیک

Saturday, May 2

سه روز شیرین

سه روز برای دوست داشتن و لذت بردن رو گذروندم
سه روز شیرین
روزهایی باید از یاد، بر باد می‌رفت
گاه، بایدها بیرحم هستند.
دوستی برای عبور از بایدها...